به نظر شما ما چگونه یاد می گیریم؟ اصلاً یاد بگیریم که… ، برای یادگیری چه باید کرد؟ آیا همه در یادگیری یک شکل هستند؟
یا اصلا چه چیزی را یاد بگیریم بهتر است و بیشتر به کارمان می آید.
ما چگونه یاد می گیریم؟ یاد بگیریم که…
در بیشتر اوقات آن چیزی که اتفاق می افتد این است که با اهداف و قابلیت های یادگیری خود بسیار ساده برخورد می کنیم.
منظور این جمله چیست؟
منظور از بیان جمله ذکر شده، این است که رفتارهای ما برای یادگیری، ساختگی است و واقعاً نمی خواهیم چیزی یاد بگیریم و دوست داریم کار پیش رو فقط تمام شود و کاری به بعد از آن نداریم.
چاره چیست؟
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که یک روز از خواب بلند شوید و با خود بگوئید ” من می خواهم این کار را انجام دهم ” یا ” این کار را یاد بگیرم”
مثلاً یک روز می خواهیم زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری را یاد بگیریم، یا می خواهیم کارکردن با نرم افزاری را یاد بگیریم.
این افراد در واقع چیزی را یاد نمی گیرند، چون یادگیری یک روز یا یک شب رخ نمی دهد. پس امر یادگیری با گذشت زمان اتفاق می افتد.
اگر می خواهید بر یادگیری مصمم باشید، باید چشم انداز و دید بزرگتری برای خودتان ترسیم کنید یا داشته باشید.
اما ما چگونه یاد می گیریم؟ یاد بگیریم که… چه شود؟
اصلاً یادگیری چگونه است و چند مرحله دارد؟
یادگیری ۴ مرحله دارد.
۱- مرحله اول یادگیری: ما نمی دانیم که نمی دانیم.
در این مرحله حتی لزوم دانستن چیزی یا کاری و این که چرا باید یاد بگیریم را هم نمی دانیم.
در این مرحله ما به دنبال یادگیری نیستیم ( همان جمله بالا را دوباره ذکر می کنیم که ما دوست داریم کار فقط تمام شود و به فکر هیچ گونه یادگیری برای بعدها نیستیم ) در اینجا بعضی از ما اهمیت و ضرورت مهارت و قابلیتی که نداریم را انکار می کنیم.
در این مرحله فرد انگیزه و استمرار برای رسیدن به هدف و یادگرفتن را ندارد.
۲- مرحله دوم تلنگر
در مرحله دوم ما یک قدم به جلو می گذاریم و تلنگر می خوریم.
با تلنگر است که بازخورد می گیریم، شکست می خوریم، اشتباه می کنیم و می فهمیم که نمی دانیم. در اینجاست که ما می فهمیم که چگونه باید یاد بگیریم.
پس ما یکه می خوریم و می فهمیم که واقعاً نمی دانیم. پس به اهمیت نقش آن مهارت و شایستگی و لیاقتی که فاقد آن هستیم، آگاهی پیدا می کنیم و حداقل در ذهن و وجود خودمان به آنچه نداریم اقرار می کنیم و مهمتر از همه اینها، انگیزه یادگیری به دست می آوریم.
۳- مرحله سوم جستجو
در مرحله سوم، آنچه به عنوان مهارت و قابلیت، لازم داریم را جستجو می کنیم و می خواهیم آن را به دست آوریم. پس شاید شروع به کلاس رفتن کنیم و کتاب بخوانیم و الگوبرداری کنیم ( با این کار اعتماد به نفس مان برای ادامه راه بیشتر شده ) پس آن چیزی را که کسب کرده ایم را به کار می بریم و تمرین و تکرار می کنیم تا در نهایت بر آن مسلط شویم.
۴- مرحله چهارم جذب و یادگیری رفتار و مهارت جدید
در نهایت در مرحله چهارم، ما آنقدر تمرین کرده ایم که روش جدید، رفتار و مهارت جدید کاملاً جذب شده و به طبیعت ثانویه و عادت ما تبدیل شده است.
در این مرحله است که می توانیم یادگیری خود را به راحتی به کار بگیریم و حتی آن را به دیگران انتقال یا یاد بدهیم. در این مرحله است که ما یاد می گیریم.
پس ما چگونه یاد می گیریم؟ و چه چیزهایی یاد بگیریم خوب است. یا یاد بگیریم که … چه شود.
ما برای یادگیری باید: مورد ارزیابی قرار بگیریم و بازخورد بگیریم و تلنگر بخوریم و از خواب غفلت بیدار شویم و کار انجام دهیم و اشتباه کنیم و بدانیم که چه چیزهایی را نمی دانیم و بالأخره بعد از کسب دانش و مهارت موردنظر، آن قدر آن را تمرین و تکرار کنیم که به عادت و طبیعت ما تبدیل شود، پس این موقع است که جمله یاد بگیریم که… بیشتر برای ما اهمیت پیدا می کند و به دنبال حقایق و یادگیری بیشتری خواهیم رفت.
یادبگیریم که چگونه بهتر زندگی کنیم
برای بهتر زندگی کردن باید همواره در حال آموختن باشیم
خیلی از ما برای زندگی بهتر دنبال آموختن فنون و مهارت های بیشماری هستیم.
به دنبال یادگیری زبان انگلیسی، مهارت شنا کردن، رانندگی و خیلی از مهارت های دیگر را، تمرین می کنیم تا بیاموزیم.
اما مسائل مهمتری برای بهتر زندگی کردن وجود دارد که از آن ها غافل هستیم.
یکسری از این موضوعات و خصلت هایی را که باید یادبگیریم :
- باید یاد بگیریم چگونه برخود مسلط شویم و قوی باشیم
- یاد بگیریم در زندگی دیگران دخالت و فضولی نکنیم
- یاد بگیریم دیگران را قضاوت نکنیم
- یاد بگیریم دلی را نشکنیم و در صورت اشتباه یاد بگیریم که عذرخواهی کنیم
- یاد بگیریم به هم احترام بگذاریم
- چگونه یاد بگیریم کمتر حرف بزنیم و سکوت کنیم
- یاد بگیریم باهم حرف بزنیم
- یاد بگیریم شاد باشیم
- یاد بگیریم تشکر کنیم
- یاد بگیریم احترام بگذاریم
- و…
وخلاصه اینکه
یاد بگیریم انسان باشیم
مشکل اینجاست که ما در مراحل اولیه یادگیری این مهارت ها هستیم.
در حقیقت ما اصلا نمی دانیم که نمی دانیم.
یا متوجه ضعف هایمان در انسان کامل بودن شده ایم ، اما متاسفانه تلاشی برای بهبود ضعف هایمان نکرده ایم.
اشتباه نکنیم و اشتباهاتمان را نپذیریم
برای تغییر کردن انگیزه ی جدی و تلاش مجدانه و انرژی مثبت برای ادامه کار نداشته باشیم
و ترس و فوبیا شکست در ذهن ما وجود داشته باشد
مطمئن باشید که یاد نمی گیریم و نمی توانیم یاد دهنده ی خوبی باشیم.
بهتر است یادبگیریم که چگونه یاد بگیریم
پس هرچه زودتر یادگیری را آغاز کنید و تمام مراحل آن را به خوبی طی کنید.
خواهید دید که دریچه خوبی ها به سوی شما باز خواهد شد و زندگی شما لبریز از آرامش و موفقیت خواهد شد.
بله راز موفقیت در زندگی و رسیدن به آرامش این است که بدانیم دانسته های ما نسبت به آنچه که نمی دانیم بسیار ناچیز است و همیشه باید در حال آموختن و بهبود رفتار و دانسته های خود باشیم.
